جمعه ای دیگر... - من و گل نرگس

یا ستار العیوب 

یا رقیه بنت الهدی

بازم جمعه ای دیگه...

در احتضار هم که باشم

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال

  مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش

دلم برات تنگ شده...

از کدوم جاده میای؟

دوباره نرگس هوای شقایق کرد...

دوباره نرگس هوای شقایق کرد...

 اروند رود

فقط یک مرز آبی..

کرخه....

طلائیه..

طلائیه..

فقط 18 سال...

شلمچه..

اینجا نزدیک 2000 تا شهید ...

علم الهدی...

ای که مرا خواندی راه نشانم بده....

محل زخمی شدن شهید چمران...

محل شهادت شهید چمران..

پیاده باید رفت...

ما رایت الا جمیلا...

ممنونم زمینی پریشان

بخاطر عکس ها

انشالله باهم بریم

ساعت انشاء بود

وچنین گفت معلم با ما

" بچه ها گوش کنید

نظر من اینست

شهدا خورشیدند "

مرتضی گفت : " شهید

چون چراغی است که در خانه ما

می سوزد "

و کسی دیگر گفت :

"آن درختی است که در باغچه ها می روید"

دیگری گفت : " شهید

داستانی است پر از حادثه و زیبایی "

مصطفی گفت : "شهید

مثل یک نمره بیست

داخل دفتر قلب من و تو جا دارد"

شهید همت...

جاوید الاثر متوسلیان...

شهید سپهبد صیاد شیرازی...

شهید جهان آرا...

شهید احمد کشوری...

شهید همت و جاوید الاثر متوسلیان...

شهید سید حسین علم الهدی...

شهید آوینی..

شهید چمران..

جانبازی صبور

نمیدونم چی بگم

بعضی مواقع بغض گلوی آدمو میگیره

 نمیزاره حرف بزنه

فقط این که از روی همشون شرمنده ام....

داشتم فکر میکردم

من چجوری جواب این شقایقها رو بدم؟

آیا نرگس در برابر سرخی شقایق میتونه جوابگو باشه؟

گاهی…

دنیا بزرگ نیست

کی میای؟